سرزمین من

 این را یا صدای بلند میگویم :

سخت در اشتباه است کسی که فکر میکند حجاب بعد از اسلام وارد ایران شد

 

حجاب و پوشش قبل از اسلام و در زمان هخامنشیان وجود داشت

 

+نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت17:30توسط مهران | |



در این پست میخوام شما رو با برخی از جشن ها و مناسب های ایرانی آشنا کنم.

چشن هایی که متاسفانه از یاد ما رفته 

و  مناسبت ها و جشن های دیگر کشور ها جای اون ها رو فرهنگ ما گرفته

امیدواریم با کمک شما بتوانیم این جشن ها را دوباره زنده کنیم

 


::ادامه مطلب::

+نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت17:21توسط مهران | |



 دانستید که در دین زرتشت خداوند با بیش از ۱۰۰ نام خوانده می شود ؟ این بار ۱۰۱ نام که زرتشتیان خداوند را با ان ادا می کنند نوشته ام.معنی بعضی از اونا رو جلوشون نوشتم و بعضی دیگه بدون معنی هستن(من معنیشو ندونستم)اگه کسی از دوستان معنی اونا رو میدونه خوشحال میشم بهم بگه.

۱-ایزد (به معنی سزای پرستش)

۲-هروسپ توان (به معنی توانای مطلق)

۳-هروسپ آگاه (به معنی دانای مطلق)

۴-هروسپ خدا (به معنی خداوند مطلق)

۵-آُبده (به معنی بی آغاز)

۶-ابی انجام (به معنی بی انجام)

۷-بنشت (به معنی ریشه آفرینش)

۸-فراخ تنهه (به معنی پایان آفرینش)

 

۹-جمغ (به معنی ازهمه بالاتر)

۱۰-فرجه تره (به معنی از همه برتر)

۱۱-تام آُفیچ (به معنی ویژه تر)

۱۲-اُبره ونده (به معنی از چیزی بیرون نیست)

۱۳-پرواندا (به معنی به همه پیوند دارد)

۱۴-ان ایاپ ( ” اوست نایاب –کسی او را نمی بیند.)

۱۵-هم ایاپ (اوست همه یاب-اورا همه می بینند.)

۱۶-آدُرو (راست ترین)

۱۷-گیرا (دستگیر)

۱۸-اُچم (بی سبب)

۱۹-چمنا (مسبب الاسباب)

۲۰-سپنا (پیشرفت دهنده)

۲۱-اُفزا (افزاینده)

۲۲-ناشا (با انصاف)

۲۳-پَروَرا (پرورنده)

۲۴-پانه (پاسبان)

۲۵-اَئین آئینه (دارای چندین شکل)

۲۶-ان آئینه (بدون شکل)

۲۷-خَروشید توم (بی نیاز ترین)

۲۸-مینوتوم (روحانی ترین)

۲۹-واسنا (در همه جا حاضر)

۳۰-هروسپ توم (وجود کل)

۳۱-هوسپاس (سزاوار سپاس)

۳۲-همید (امید همه به اوست)

۳۳-هرنیک فره (اوست هرفر نیکی)

۳۴-بیش ترنا (رنج زدا)

۳۵-تروبیش (دافع درد)

۳۶-انوشَک (بی مرگ)

۳۷-فَرَشک (مراد دهنده)

۳۸-پژوهَدهَه (قابل پژوهش)

۳۹-خاورافخشیا (نور النوار)

۴۰-ابَرزا (بخشاینده)

۴۱-استو(برتری دهنده)

۴۲-رَخو (ستوه نشونده)

۴۳-ورون (بی نیاز)

۴۴-افریفه (از تباهی نجات دهنده)

۴۵-بفریفته (فریب ندهنده)

۴۶-ادوای (یکتا)

۴۷-کام رد (صاحب کام)

۴۸-فرمان کام (به میل خود فرمان دهد)

۴۹-آیختن (بی شریک است)

۵۰-افَرموش (فراموش نکننده)

۵۱-همارنا (شمارکننده ثواب و گناه)

۵۲-شنایا (قدردان)

۵۳-اتَرس (بی ترس و بیم)

۵۴-ابیش (بی رنج)

۵۵-افرازدم (سر افرازترین)

۵۶-هم جون (همیشه یکسان)

۵۷-مینوستی گر(آفریننده جهان مینوی)

۵۸-امینوگر(آفریننده جهان مادی)

۵۹-مینونهب (روح مجرد)

۶۰-آدرُبادگر (سازنده هوا ازآتش)

۶۱-آدرُنم گر (سازنده آب از آتش)

۶۲-بادآدرگر(سازنده آتش ازهوا)

۶۳-بادنم گر(سازنده هوا ازآب)

۶۴-بادگل گر (سازنده خاک ازهوا)

۶۵-بادگرتوم (آفریننده جولایتناهی)

۶۶-آدرکبریت توم (فروزنده کل آتشها)

۶۷-بادگرجای (تولید کننده باد)

۶۸-آب توم (خالق آب)

۶۹-گل آدرگر(سازنده آتش از خاک)

۷۰-گل وادگر(سازنده هوا ارخاک)

۷۱-گل نم گر(سازنده آب ازخاک)

۷۲-گرکر(سازنده کل)

۷۳-گراگر(سازنده سازندگان)

۷۴-گرآگرگر(_____)

۷۵-آگرآگرگر(_____)

۷۶-اگرآگرگر(_____)

۷۷-اگمان (بی گمان)

۷۸-ازمان (بی زمان-همیشگی)

۷۹-اخوان (بی خواب)

۸۰-آمُشت هشیار (همیشه هوشیار)

۸۱-پشوتنا (پاسبان تن )

۸۲-پدمافی (پیمانه دار)

۸۳-چیر (زبردست)

۸۴-پیروزگر (فاتح)

۸۵-اورمزد (دانای مطلق)

۸۶-خداوند (خداوند)

۸۷-ابرین کُهن توان (_____)

۸۸-ابرین نُتَوان (_____)

۸۹-ِوسپان (نگهبان همه)

۹۰-ِوسپار (آفریننده همه)

۹۱-اهو (حاکم مطلق)

۹۲-اوخشیدار (بخشنده)

۹۳-دادار (دادار)

۹۴-رایومند (نورانی)

۹۵-خروه مند (باشکوه)

۹۶-کرفه گر (نیکوکار)

۹۷-داور (داور)

۹۸-بوختار (نجات دهنده)

۹۹-فرشوگر (رستاخیز کننده)

۱۰۰-هَدهَه (بخودی خودپیدا شده)

۱۰۱-اشم وُهی (اشم وهی)

..

+نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت17:19توسط مهران | |



 آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر 

 

قبل از جواب دادن فکر کن 

هیچکس را تمسخر مکن 

نه به راست و نه به دروغ قسم مخور 

به شرر و دشمنی کسی راضی مشو 

تا حدی که می‌توانی، از مال خود داد و دهش نما 

کسی را فریب مده تا دردمندنشوی 

از هرکس و هرچیز مطمئن مباش 

فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی 

بیگناه باش تا بیم نداشته باشی 

سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی 

با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی 

راستگو باش تا استقامت داشته باشی 

متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی 

دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی 

معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی 

دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی 

مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی 

سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی 

روح خود را به خشم و کین آلوده مساز 

هرگز ترشرو و بدخو مباش 

در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند 

اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده 

دورو و سخن چین مباشانجمن نزدیک دروغگو منشین 

چالاک باش تا هوشیار باشی 

سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی 

اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری 

با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد 

مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی‌ماند

..آنچه را گذشته است فراموش کن و بدانچه نرسیده است رنج و اندوه مبر 

 

قبل از جواب دادن فکر کن 

هیچکس را تمسخر مکن 

نه به راست و نه به دروغ قسم مخور 

به شرر و دشمنی کسی راضی مشو 

تا حدی که می‌توانی، از مال خود داد و دهش نما 

کسی را فریب مده تا دردمندنشوی 

از هرکس و هرچیز مطمئن مباش 

فرمان خوب ده تا بهره خوب یابی 

بیگناه باش تا بیم نداشته باشی 

سپاس دار باش تا لایق نیکی باشی 

با مردم یگانه باش تا محرم و مشهور شوی 

راستگو باش تا استقامت داشته باشی 

متواضع باش تا دوست بسیار داشته باشی 

دوست بسیار داشته باش تا معروف باشی 

معروف باش تا زندگانی به نیکی گذرانی 

دوستدار دین باش تا پاک و راست گردی 

مطابق وجدان خود رفتار کن که بهشتی شوی 

سخی و جوانمرد باش تا آسمانی باشی 

روح خود را به خشم و کین آلوده مساز 

هرگز ترشرو و بدخو مباش 

در انجمن نزد مرد نادان منشین که تو را نادان ندانند 

اگر خواهی از کسی دشنام نشنوی کسی را دشنام مده 

دورو و سخن چین مباشانجمن نزدیک دروغگو منشین 

چالاک باش تا هوشیار باشی 

سحر خیز باش تا کار خود را به نیکی به انجام رسانی 

اگرچه افسون مار خوب بدانی ولی دست به مار مزن تا تو را نگزد و نمیری 

با هیچکس و هیچ آیینی پیمان شکنی مکن که به تو آسیب نرسد 

مغرور و خودپسند مباش، زیرا انسان چون مشک پرباد است و اگر باد آن خالی شود چیزی باقی نمی‌ماند

..

+نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت17:18توسط مهران | |



 


 

داریوش بزرگ نخستین نگهبان خلیج فارس

 

برخلاف آنچه که متاسفانه امروز در خلیج فارس مشاهده میشود و کشورهای استعمارگر فرانسه (در امارات) - انگلیس (سلطه بر اعراب) و آمریکا (ناوگان پنجم در بحرین) تلاش میکنند حضور دائمی خود را در دریای پارس شاهرگ حیاتی اتحادیه اروپا و آمریکا به ثبت برسانند - ايراني ها در طول تاریخ از پيش از هخامنشيان تا زمان امروز سعي داشتند دریای پارس را مكاني امن و آرام نگاه دارند. زیرا امنیت خلیج فارس به معنی امنیت ایران بزرگ محسوب میشده است و براي بازرگانان نیز حياتي بود. حتي تجار اگر راهشان هم دور مي شد از درياي امن پارس مي آمدند تا كالا هايشان سالم به مقصد برسد و دزدان دريايي به كالاهايشان نزند.

ضعف دولتهای ایرانی در چند قرن اخیر موجب نفوذ چنین کشورهای فتنه انگیزی در منطقه استراتژیک خلیج فارس شد .همچنین در جنگ خلیج فارس حضور بیگانگان در دریای پارس موجب درگیری و آشوب کشورها – فتنه و تفرقه میان مردم - نابودی زیادی از اکوسیستم خلیج فارس و نظامی جلوه دادن حوزه خلیج فارس - این دریای کهن ایرانیان شدند.


داریوش بزرگ با توجه به اینکه کاخهای مهم امپراتوری سترگ خود را در شهرهای اطراف خلیج فارس (شوش-پارسه-بوشهر و...) قرار میداد نگاهی ویژه به این دریای کهن ایرانی داشت.از کشتیرانی تا بازرگانی و امنیت این دریا در اختیار شاه بزرگ هخامنشی قرار داشت و همه شیخ نشین های امروزی (قطر-عربستان-کویت-بحرین-امارات-عمان) نیز بخش کوچکی از امپراتوری صلح طلب و انسان ساز داریوش بزرگ محسوب میشد.
در سنگ نبشته ی داریوش بزرگ هخامنشی در تل المسخوته مصر، از 518 تا 515 پ.م. در عبارت « درایه تیه هچاپارساآیی تی» یعنی دریایی که از پارس می رود یا سر میگیرد، نام دریای پارس آمده است.


داریوش بزرگ پس از پایان کار کانال داریوش (سوئز)، دستور داد 5 کتیبه که متن های آن با یکدیگر تفاوت هایی داشته است، در 4 محل در درازنای مسیر کانال برپا کردند و بر روی آنها به خط مصری، پارسی،عیلامی و بابلی مطالبی درباره کندن کانال نوشته اند:
سنگ نبشته های کانال نیل1 به ترتیب عبارتند از:


1و2) سنگ نبشته های تل المسخوته (دو سنگ نبشته)
3) سنگ نبشته ی سراپه اوم
4) سنگ نبشته قبره یا شالوف
5) سنگ نبشته سوئز


مضمون این کتیبه ها با اختلافاتی تقریبا شبیه هم هستند و در آن ها از زمان داریوش بزرگ برای کندن کانال و روانه نمودن کشتی های ایرانی از دریای مدینترانه به دریای سرخ و سپس به دریای پارس حکایت شده است و همگی نشان از شکوه و قدرت جهانی داریوش بزرگ بر منطقه دارد.قدرتی که همه ملتها مختلف منطقه را که بالغ بر 30 کشور جهان آن روزگار میشود را با خردمندی و اندیشه نیک در جهت رفاه و آزادی ادیان و کردار اهورایی بر زیر چتر امپراتوری هخامنشی در آورد.از این روی این واقعه که برای نسختین بار در جهان صورت میگرفت و اندیشه های آزادیخواهانه و دموکراتیک در آن مطرح بود و توسط ایرانیان از خلیج فارس به کشورهای جنوب منطقه جاری شده بود این نام ( دریای پارس) برای ابدیت بر آن ماندگار شد و همه مورخین یونانی و عربی و غربی بر این نام تاریخی مهر تائید جهانی زده اند.

از این روی داریوش بزرگ به عنوان نخستین نگاهبان دریای پارس شناخته شده است.همین نام دریای پارس متاسفانه پس از حمله اعراب به ایران به بحر فارس – بحر عجم – دریای فارس – بحر ایرانیان و در نهایت به خلیج فارس تغییر نام پیدا کرد و امروزه با پشتوانه این تغییرات در طول تاریخ - اعراب به خود اجازه چنین گستاخی را میدهند که باردگیر تغییری عجیب و تمسخر آمیز را موجب شوند و نامی جعلی و مضحک که تنها یاد و خاطره قرون بربریت اعراب حوزه جنوب خلیج فارس را تداعی میکند را بر این دریای کهن و باستانی ایران زمین که تاکنون هزاران ناو جنگی ارتش ایران باستان را در خود دیده است بگذارند و برایش تبلیغ این نام دروغین هزینه های میلیارد دلاری بکنند.


از زمان هخامنشيان و پیش از آن كشتيراني در درياي پارس وجود داشت. خليج فارس از همان زمان هم راه ارتباطي شرق به غرب بود. بزرگراه شاهي آن زمان از آسياي صغير تا شوش ادامه پيدا مي كرد و از شوش هم تا خليج فارس متصل مي شد. اين راه 2650 كيلومتر طول داشت

اردشير خداداديان دكتراي تاريخ باستان دانشگاه شهيد بهشتي در این باره میگوید : داريوش، اسكيلاكس اهل كاريز را مامور كرد تا از خليج فارس و اقيانوس هند تا درياي آفريقا را درنوردد و نقشه خليج فارس را تهيه كند.


همه گمان مي كنند كه داريوش اين نقشه را براي لشگر كشي هايش مي خواسته اما اين نقشه ها بيشتر براي استفاده تجار و بازرگانان بود. اين نقشه ها تهيه شد تا نيرويي كه به عنوان پليس دريايي امروزه شناخته شده است در درياي پارس مستقر و امنيت و آرامش در راههاي دريايي خليج فارس برقرار شود. آنها يا در سواحل دريا مستقر مي شدند يا با كشتي و قايق مدت ها در دريا به سر مي بردند.»


پس از داريوش هم همه اقوام دنيا در پي دستيابي به اين دريا بودند. 
V در دوره اسكندر مقدوني نئارخ يوناني كار اسكيلاس را بار ديگر انجام داد. او افسر اسكندر بود و در فنون دريايي تبحر داشت. او با ناوگاني كه در اختيار داشت تا خليج فارس آمد و به نيروهاي اسكندر پيوست. نئارخ در مكتوباتش سواحل درياي پارس را زيبا و دلنشين توصيف كرده است. شعار تجار آن زمان هم اين بود كه خليج فارس نه تنها آبش آرام و دور از تلاطم است بلكه خود نيز آرام و امن است. 
Vمورخي به نام "كلينيوس كوچك" هم خود به خليج فارس آمد و

بي آنكه نئارخ را بشناسد حرف هاي اورا زده و از آبهاي درياي فارس به عنوان آبهايي آرام و با امنيت نام برده است. خداداديان دليل حمله يوناني ها به ايران را راهيابي به خليج فارس مي داند. «كساني كه گمان مي كنند يوناني ها به دليل تبليغ فرهنگ هلينيسم به ايران آمدند در اشتباهند. فقط آمريكا در اين زمان نيست كه مي خواهد به اين آب ها دسترسي داشته باشد. يوناني ها از زمان هخامنشيان به اين خليج دلبسته بودند.

يوناني ها براي پيشرفت اقتصاد كشورشان مجبور بودند كه به آبهاي خليج فارس راه پيدا كنند.» 
Vيوناني ها مي خواستند كالاهاي مصرفي خود را از شرق و از راه شاهي به كشورشان انتقال دهند. آنها كالاهايشان را از راه شاهي به سواحل درياي پارس مي فرستادند تا با كشتي آنها را به كشورشان بفرستند. 
Vخداداديان درباره تغيير نام اين خليج مي گويد:«منابع بسيار كهن يوناني پيش از هخامنشيان از درياي پارس اسم برده است. سارگون اول آشوري مي گويد "من مي خواهم از شمال تا جنوب بين النهرين را بگيرم و شمشير خونينم را در آبهاي خليج فارس فرو ببرم."

« ‌اين نكته را هميشه از من پرسيده اند كه آنهايي كه عناوين ديگري به كار مي بردند چه قصدي دارند. بايد گفت كه آنها خود به خوبي مي دانند كه اين خليج، فارسي است اما اسم مجعول ديگري را به كار مي برند. آنها يا ناآگاهانه يا مغرضانه اين نام ها را به كار مي بردند. تازه از دانشگاه برلن آلمان فارغ التحصيل شده بودم. در هفتمين همايش باستان شناسي ايران، ايرانشناس و شرق شناس دانشگاه هامبورگ، "وولف گانگ لينس"تغيير نام خليج فارس را غير علمي و ابلهانه و آن را نشان از تزوير در تاريخ دانست.


استاد دانشگاه شهيد بهشتي، تاريخ را قالبي مي داند كه تغيير عناوين در آن قالب كار آساني نيست.تاريخ درست در زمان خودش اين نام جاودانه را تحت عنوان خليج فارس ثبت كرده است. در منابع لاتيني خليج فارس با نام " ماري پرسي كوم "، در منابع يوناني "سينوس پرسيكوس"، امروزه هم كه آلمان ها آن را "پرزيشا گلف" مي نامند.

با توجه به هجمه جهانی بر ضد ایران جهت چپاول ثروتهای بیکران خلیج فارس و تسلط قدرتهای استعماری بر این منطقه همیشه ایرانی و جعل نام پر آوازه دریای پارس - ضرورت هرچه بیشتر در پاسداری و حفاظت ایران از این دریای کهن ایرانی امروز محسوس می باشد . این امر با نگهبانی و احساس مسئولیت 70 میلیون ایرانی میسر و شدنی می باشد.

منبع : www.persiangulfstudies.com

..

+نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت17:17توسط مهران | |



 هنگامی‌که شیرویه و پسرش اردشیر درگذشتند، مردان و سران ساسانی از میان خاندان شاهی، هیچ مردی را نیافتند که به تخت شاهي بنشانند پس دختر خسرو پرویز(پوران‌دخت) را بر تخت شاهي نشاندند.

پوران‌دخت، سی‌امین شاهنشاه ساسانی به سال ۶۳۰ میلادی، بر تخت شاهنشاهي نشست. او نخستین زن از دودمان ساساني است که به شاهي رسید. زمان شاهنشاهي او برابر بود با پايان خلافت ابوبکر و آغاز خلافت عمر.  وي یکسال و چهار ماه پادشاه بیش از ۱۰ کشور آسیایی بود. در نسك‌هاي گوناگون او را زنی خردمند، دادگر و نیکو سرشت دانسته‌اند که چون شاه شد در میان مردم داد را گسترد.
به گفته‌ي «محمد باقر وثوقی»، استاد تاریخ باستان دانشگاه تهران درباره‌ي شرایط آن زمان، برخلاف دوره‌ي حکومت هخامنشیان که جنسیت اهمیت چنداني نداشت، دوره‌ي حکومت ساسانیان دوره‌ي برتری مرد بر زن بود. در دوران هخامنشیان، سرپرست کارگاه‌های تخت‌جمشید، بیشتر زن بودند. شماري از زنان دو برابر مردان حقوق می‌گرفتند. این زنان، مهندسان و طراحانی بودند که بهترین و زیباترین هنرها را در تخت جمشید آفریدند. حتا زنان در این دوره جیره‌ي زایمان می‌گرفتند. روزگار ساسانی اما متفاوت از روزگار هخامنشیان بود. 
در چنین شرایطی پوران‌دخت در تیسفون تاج بر سر گذاشت و بدون توجه به جنسیت خود، قدرت را بار دیگر به خاندان از هم‌پاشیده ساسانی بازگرداند.
 
پوران‌دخت با همه‌ي آشفتگی‌ها تصمیم گرفت تا اوضاع کشور را سر‌و‌سامان دهد. وی کارهای سودمندي انجام داد: نخست یک‌سال مالیات را بر مردم بخشید. صليبي كه مسيح بر آن جان داده بود و نزد عیسویان بسیار گرامی بود، كه به دست ایرانیان افتاده بود و از همين روي آتش کینه‌ي عیسویان نسبت به ایرانیان شعله‌ور شده بود، برگرداند. پوران‌دخت براي آرام كردن اوضاع و كشته نشدن بي‌جهت مردم، با هراکلیوس، قیصر رم پيمان‌نامه‌ي صلحی امضا کرد و صليب عيسامسيح را بديشان برگرداند كه مردم اورشليم با شادي جشني برايش برپا كردند. اين خود نمودي از خردمندي و روحيه‌ي آشتي‌خواهي پوران‌دخت بوده است. 
وي به گاه شاهي، با مردم روش نيکو داشت و عدالت کرد و بگفت تا سکه‌ي نو زنند و پل‌ها را آباد کنند و باقیمانده‌ي خراج را بخشید و نامه‌ها نوشت و نیکخواهی خویش را با مردم در میان نهاد و از حال کشتگان خاندان خود سخن آورد و گفت امید دارد، خداوند به روزگار وی چندان رفاه بیاورد و کارها چنان استوار باشد تا بدانند که کشور‌گیری و لشکر‌کشی و پیروزمندی و فتنه نشانی به شجاعت و تدبیر مردان نیست بلکه این همه از خداست و بفرمود تا اطاعت آرند و نیکخواهی کنند.
وی زمانی که سپاهی برای جنگ با اعراب فرستاد در مداین بیمار شد و در همانجا درگذشت. بسیاری براين باورند كه؛ اگر پوران‌دخت زمان دیگری به حکومت می‌رسید کفایت و لیاقت بیشتری از خود نشان می‌داد.

فردوسي درباره‌ي پوران‌دخت گفت:

یکی دختری بود پوران بنام 

 چو زن شاه شد کارها گشت خام
بزرگان برو گوهر افشاندند 
برآن تخت شاهیش بنشاندند
چنین گفت پس دخت پوران که من
نخواهم پراگندن انجمن
کسی راکه درویش باشد ز گنج 
 توانگر کنم تا نماند به رنج
مبادا ز گیتی کسی مستمند 
که از درد او بر من آید گزند
ز کشور کنم دور بدخواه را
بر آیین شاهان کنم گاه را

..

+نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت17:16توسط مهران | |



 

خلیج تا ابد پارس

Persian Gulf Forever

الخلیج الفارسی إلى الأبد



ای خلیج آبی و پیوسته پارس
همرهت نام خوش و برجسته پارس

ای خلیج نیلی و نامی پارس
ای نشسته در کنار قوم پارس

جای تو والاترین حد و مکان
در دل و در جان ما ایرانیان

رونق احوال دنیا بوده ای
هرمزت تنگه گلوگاه جهان

وصله ی اصلی مرز و بوم ما
غبطه ای بر دشمنان شوم ما

ای خلیج نیلی و نامی پارس
چون زمرد می درخشد بر تو نام

تا که ایران هست و دنیا بر دوام
نام تو پاینده هست و مستدام

..

+نوشته شده در دو شنبه 29 خرداد 1391برچسب:,ساعت16:48توسط مهران | |



  با تو ام خودشیفته !

برادر شهیدم سینه اش را سپر کرد تا تو در امان باشی و تو سینه ات را مقابل دشمن برهنه کردی

تا خون پاکش را لگد مال کنی .

{-13-}{-13-}{-13-}{-13-}

28498439264007248235.jpg

+نوشته شده در دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,ساعت18:7توسط مهران | |



اعراب بما آموختند بجای خوراک بگوییم “غذا” که خود به ادرار شتر میگویند،

به نژاد آریایی بگوییم ”عجم” یعنی نفهم،

برای شمارش خودمان بجای تن از ”نفر” استفاده کنیم که برای شتر بکار میرود،

بجای واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است،

بگوییم شاهنامه آخرش خوش است چون آخر آن ایرانیان شکست میخورند ...

 

«بیایید با کمک هم این واژه ها را از زبان شیرین پارسی بیرون کنیم»

+نوشته شده در دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,ساعت18:5توسط مهران | |



  بوسه بر خاک پاک خلیج پارسم میزنم...

آری درست شنیدین...

خاک پاک...

اگر خلیج پارسم خشک شود بی آب ترین نقطه جهان شود،آن را با خون خود پر خواهم کرد اما

...اما دست بیگانه ای که نمیدانم چه ناممش که لایق کلمه ای هم نیست نخواهم دادمش...

خلیج من همیشه پارس خواهد ماند...

 

« وطن یعنی خلیج تا ابد پارس»

+نوشته شده در دو شنبه 22 خرداد 1391برچسب:,ساعت18:4توسط مهران | |